تحولات لبنان و فلسطین

ماجرای بازگشت لژیونرهای ایرانی شاغل در لیگ پرتغال به یک سناریوی غم انگیز تبدیل شده تا اوج بی کفایتی در مدیریت فوتبال ایران به اثبات برسد.

کلاه گشاد دلال‌ها بر سر فوتبال ایران!

شاید در نگاه نخست حضور فوتبالیست‌های ایرانی در لیگ پرتغال یک اتفاق قابل قبول به حساب بیاید اما وقتی این موضوع را به صورت دقیق بررسی می‌کنیم درمی‌یابیم که نه تنها فوتبال ایران از بابت ترانسفر بازیکنان ایرانی به این رقابت‌ها منتفع نمی‌شود، بلکه کلاه گشادی سرش می‌رود و سالیانه هزاران دلار از کشور بابت این سوء مدیریت خارج می‌شود.
فرمول این سناریو توسط واسطه‌های بی‌نام و نشان به نگارش درآمد و آن‌ها با استفاده از بی کفایتی حاکم در سیستم مدیریتی فوتبال ایران یک برنامه کاملاً منظم برای سوء استفاده مالی طراحی کردند تا با انتقال کوتاه‌مدت بازیکنان ایران به لیگ پرتغال قیمت آن‌ها را چند برابر کرده و دوباره با رقمی هنگفت آن‌ها را به باشگاه ایرانی منتقل کنند، با این مزیت که آن‌ها در این میان پورسانتی هنگفت را به جیب می‌زنند تا حساب‌های خود را بابت سهل انگاری مدیران ایرانی شارژ کنند. اگر به فرایند ترانسفر بازیکنانی نظیر شهریار مغانلو، محمد محبی و علیرضا بیرانوند نگاهی دقیق بیندازید متوجه می‌شوید این بازیکنان به شکل تعجب برانگیزی به لیگ‌هایی نظیر پرتغال و بلژیک منتقل شدند و پس از یک فصل نیمکت‌نشینی یا درنهایت حضور نصفه و نیمه دوباره به عنوان گزینه شاخص مورد توجه باشگاه‌های ایرانی قرار گرفتند تا تلاش برای انتقال آن‌ها از سوی طرف ایرانی افزایش یابد.اما در این میان برنده واقعی نه تنها باشگاه ایرانی و بازیکن ایرانی نیست، بلکه باشگاه خارجی کم نام و نشان صاحب درآمدی هنگفت می‌شود تا بازیکن ایرانی را به باشگاه ایرانی بفروشد، البته در این میان واسطه‌ای که سبب انتقال این بازیکن چه از لیگ ایران به خارج از کشور یا از خارج از کشور به داخل ایران می‌شود نیز به شکل ایده‌آلی نفع می‌برد و در دو مرحله به صورت مشترک از باشگاه‌ها و بازیکن پورسانت می‌گیرد تا نرخ یک بازیکن معمولی که درنهایت با ۱۰ میلیارد امکان استخدامش به مدت دو فصل وجود دارد، به شکل ناباورانه‌ای رشد کند و لطمه جبران ناپذیری به پیکره باشگاه‌های فوتبال ایران وارد شود.
البته روایت‌های غیر قابل استنادی هم در این رابطه مطرح می‌شود که برخی افراد که در سیستم مدیریتی مشغول به کار هستند نیز در شکل گیری این ماجرا تأثیرگذار هستند اما از آنجا که این موضوع هرگز از سوی دستگاه‌های ذی‌ربط به صورت ویژه و تخصصی پیگیری نشده، نمی توان درباره آن اظهارنظر کرد، ولی مطمئناً اگر نظارتی در کار بود پشت پرده این انتقال های پر حرف و حدیث برای افکارعمومی برملا می‌شد.
اما مدیران باشگاهی با سیاست‌های غلط و بعضاً پرهزینه خود نه تنها مانع از این روند غلط نمی‌شوند، بلکه برای لاپوشانی عملکرد ضعیف خود در حوزه مدیریت باشگاهی تلاش می‌کنند به سمت جذب بازیکنان جدا شده بروند تا به این شکل هوادار را با خود همراه کنند، غافل از اینکه جدا از لطمه سنگین مالی به پیکره باشگاه‌های ورشکسته ایرانی، خسارتی بزرگ نیز به اقتصاد کشور وارد می‌شود و میلیاردها تومان به بهانه خرید این بازیکنان ارز از کشور خارج می‌شود.
ترانسفر بازیکن در فوتبال دنیا یک بیزینس فوق العاده جذاب است که به واسطه آن باشگاه‌ها از بعد درآمدزایی منتفع می‌شوند اما در فوتبال ایران ماجرا کاملاً برعکس است، نه تنها خبری از درآمدزایی نیست بلکه مدیران هزینه‌گرا چند بار درآمد بدست آمده ناشی از انتقال را ریخت و پاش می‌کنند تا بازیکن خودشان را چند ده برابر به خدمت بگیرند.
آیا وقت آن نرسیده که دستگاه‌های نظارتی یک بار برای همیشه مانع از این ریخت و پاش‌های اینچنینی مدیران بی‌کفایت و فاقد کارنامه شوند تا سرمایه کشور به این راحتی خارج نشود و ضرر و زیان‌های ناشی از این اتفاق از جیب مردم پرداخت نشود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.